عموما هر فردی که میخواهد عکاس شود، ابتدا به این فکر میکند که اصلا باید عکاسی را از کجا شروع کند ؟ او از خود میپرسد که چگونه عکاسی را یاد بگیرم و اصلا چرا باید این کار را انجام دهم ؟ آیا نمیشود خودمان عکاسی را یاد بگیریم ؟ اصول و قواعد مشخصی در فراگیری آن وجود دارد یا همه چیز در یک بسته به ما تحویل داده میشود ؟
افرادی که به عکاسی علاقه دارند سعی میکنند تا به دنبال راههایی برای فراگیری آن باشند. متاسفانه چندیست که با پیشرفت صنعت دوربینهای دیجیتال، عکاسی آسانتر شده و در عوض، توهم خود عکاس پنداری بین بسیاری از مردم رواج یافته است.
امروزه هر شخصی که یک دوربین گران قیمت و چند لنز دوربین دارد، خود را عکاس حرفهای پنداشته و سعی میکند آثار مثلا هنری اش را در اینستاگرامش به اشتراک بگذارد. اما حقیقتا عکاسی چیزی فراتر از اینهاست و صرفا داشتن یک دوربین، نمیتواند کسی را عکاس کند.
حتی اگر از من بپرسید، به نظرم دانستن اصول و قواعد عکاسی و مسلط بودن به ادیت هم نمیتواند کسی را عکاس کند. عکاسی هنریست که بیشترین ارتباط را با خلاقیت داشته و بدون آن بیشتر شبیه به یک صنعت میشود تا یک هنر.
چگونه عکاسی را شروع کنیم ؟
پس داشتن تجهیزات و دانستن اصول عکاسی لازم است، اما کافی نیست.
اما از بحث اصلی خود خارج نشویم، پس چه چیز ما را کامل میکند ؟ باید از کجا شروع کنیم تا یک عکاس واقعی و حرفهای شویم ؟ چه تمرینهایی لازم است ؟
خب من این نوید را به شما میدهم که اگر علاقهمند باشید، عکاسی نه تنها برایتان سخت نخواهد بود، بلکه تبدیل به لذت بخشترین کار دنیا خواهد شد. آموختن عکاسی به طور کلی مراحلی دارد که لازمه تمام آنها، پشتکار و تمرین است. در کنار آن تجربه بیشترین کمک را به شما در تبدیل شدن به یک عکاس حرفهای خواهد کرد.
پس عجله نکنید، سعی کنید قدم به قدم پیش رفته و همه چیز را یاد بگیرید و پس از آن خودتان تجربه کنید. در این مقاله قصد دارم مسیر مشخصی از آموزش عکاسی را برایتان بگویم تا اگر وارد آن شدید، سردرگم نشوید. پس تا انتهای من همراه من باشید…
قطعا در قدم اول نیاز است تا اصول ابتدایی را یاد بگیرید. این شاید سادهترین و در عین حال مهمترین بخش در عکاسی باشد. چرا که اگر آن را به صورت کامل و درست یاد نگیرید، باقی موارد هم برایتان دشوار خواهد شد.
بسیاری فکر میکنند که داشتن یک دوربین برای شروع یادگیری عکاسی لازم است. در واقع عکاسی پیش از اینکه هنر ثبت تصویر باشد، هنر درست دیدن و درستتر درک کردن یک سوژه است. فشار دادن دکمه شاتر باید زمانی اتفاق بیفتد که شما یک درک کامل نسبت به عکستان داشته باشید.
من همیشه به هنرجوهای خود توصیه میکنم پیش از عکاسی از یک لوکیشن خاص، دوربینشان را خاموش کنند و به دقت همه چیز و همه جا را بررسی کنند. با این کار نه تنها سوژههای خوب را پیدا میکنید، بلکه میتوانید خیلی از موارد غیر ضروری را هم حذف کنید.
پس بدانید که لازم نیست برای شروع عکاسی حساب بانکی خود را خالی کنید، یک دوربین معمولی در کنار یک لنز کیت ارزان قیمت میتواند برای شما کاملا مناسب باشد.
به اعتقاد من گوشی هوشمند وسیله مناسبی برای عکاسی نیست، اگرچه پیشرفتهای خوبی را در سالهای اخیر داشتهاند، اما باز هم مقایسهی آنها با دوربینهای عکاسی یک قیاس معالفارق است.
پس سعی کنید قبل از اینکه خودتان عکاسی را شروع کرده و یا برای آموختن آن در آکادمیهای مختلف ثبتنام کنید، ابتدا تجهیزات خوبی را تهیه کنید. تجهیزات مناسب میتوانند شما را نسبت به یادگیری فنون عکاسی علاقهمندتر کنند.
البته به شما توصیه میکنم قبل از خرید دوربین مقالات مرتبط را مطالعه کنید. همانطور که هزاران بار تاکید داشتم، لنز از خود بدنه دوربین بسیار مهمتر است. سعی کنید بخش گستردهای از هزینهتان را برای خرید یک لنز بهتر بگذارید.
در مورد سایر تجهیزات هم باید بگویم که بهتر است خودتان کمی دست به کار شوید ! در اینترنت تکنیکهای مختلفی تحت عنوان DIY وجود دارند که به شما کمک میکنند بسیاری از این تجهیزات یا مشابهشان را خودتان با هزینهای بسیار کمتر بسازید.
احتمالا تا به حال شنیدهاید که ریشه کلمه فوتوگرافی ( Photography ) دو کلمه فوتو به معنای نور و گراف به معنای ثبت کردن هستند. پس عکاسی به طور خلاصه یعنی ثبت کردن نور. این تعریف میتواند به شما اثبات کند که مهمترین چیز در عکاسی نور است.
شناخت صحیح نور از نظر من مهمترین بخش عکاسی است. این نور است که در نهایت قرار است بخشهای واضح تصویر شما را نشان دهد. سوژه به وسیله نور روشن میشود و کار عکاس این است که منابع تولید نور را به بهترین شکل بچیند.
در مورد خود دوربین اما، اصطلاحی تحت عنوان مثلث نوردهی وجود دارد که احتمالا تا به حال بسیار نام آن را شنیدهاید. این ابتداییترین تمرین عکاسی است.
اینکه خودتان بخواهید آن را از طریق مجلات، مقالههای مختلف، یوتیوب یا … یاد بگیرید و یا اینکه برای آموختن آن به آموزشگاههای عکاسی سر بزنید، دست خودتان است. بستگی دارد چقدر استعداد داشته باشید و البته پشتکارتان تا چه حد باشد.
اما سعی کنید در هر حالت، مفهوم سرعت شاتر، دیافراگم و ایزو (سه مورد مثلث نوردهی) را به بهترین شکل ممکن دریافت کنید. از نظر من که بخش بزرگی از عمرم را مشغول عکاسی بودم، هیچ چیز مهمتر از مسلط بودن به این سه گزینه در دوربینتان نیست.
داشتن اطلاعات کافی در مورد دوربین و لنزی که از آن استفاده میکنید از مهمترین نکات شروع عکاسی است. اینکه بدانید چطور باید از قابلیتهایی که در اختیار دارید استفاده کنید خیلی مهم است. عمق میدان، فاصله کانونی، فوکوس خودکار یا دستی، دکمههای میانبر دوربین، منوهای دوربین و ….
داشتن اطلاعات کافی در رابطه با این موارد به شما کمک میکند تا مباحث پیچیدهتر و حرفهای تر عکاسی را با سرعت بیشتری یاد بگیرید که قطعا برای شروع مفید است. برای این مورد پیشنهاد میکنم از آموزشگاهها و آکادمیهای معتبر استفاده کنید.
معمولا بدست آوردن اطلاعات کامل کمی زمانبر است و این باعث میشود روند یادگیری شما کندتر پیش برود، با این وجود که تمام این موارد بسیار ساده هستند و نباید زمان زیادی را صرف آنها کنید. پس استفاده از شخصی که تمام آنها را به صورت خلاصه برای شما توضیح بدهد، بسیار مفیدتر خواهد بود.
مطالعه کتابچههای راهنمای تجهیزاتتان یکی از کسل کنندهترین کارهای دنیاست، اما میتواند کمک خوبی برای شما باشد. فرض کنید در حال خوردن شربت سرما خوردگی هستید، زود آنها را بخوانید که تمام شوند.
پس از اینکه تجهیزات ابتدایی را خریدید و توانستید با استفاده از یکسری اطلاعات و مفاهیم اولیه عکاسی را شروع کنید، حالا وقت آن است که به صورت حرفهایتر به دنبال مباحث پیچیدهتر باشید.
در پایان این مرحله میتوانید یک عکس را با رعایت کامل قواعد عکاسی ثبت کنید، ادیت کنید و پس از آن به عنوان یک اثر هنری به نمایش بگذارید. اما فراموش نکنید که هنوز هم داشتن خلاقیت و ذوق هنری لازمه اول در آموختن هنر عکاسی است.
شاید نیازی نباشد ترکیببندی حرفهای را در همان قدم اول و شروع عکاسی یاد بگیرید، زیرا دانستن موارد سادهتری مثل نقاط طلایی برای شروع کافی هستند.
ترکیببندی اولین چیزیست که در یک عکس مورد توجه قرار میگیرد. در واقع زمانیکه عکستان را مقابل شخصی قرار میدهید، باید چند نکته در آن رعایت شده باشد. اول از همه اینکه سوژه به خوبی قابل تشخیص باشد و چشم بیننده را گمراه نکند.
این نه الزاما به معنی بولد کردن سوژه، بلکه به معنی بیشتر بها دادن به آن است. خطوط راهنما و نقاط طلایی میتوانند به شما کمک کنند تا هر المانی را در جای درستش قرار دهید.
برای آموختن این مرحله به نظر من ابتدا بر روی بینایی خود کار کنید، سعی کنید با دوربین خاموش و چشمهای باز صحنه را ببینید، برای خودتان کادر ببندید، سپس با استفاده از فاصله کانونی لنزتان، همان کادری که مد نظرتان بود را ثبت کنید.
به این صورت میتوانید عکس را از دید یک بیننده ببینید، و نه از دید بسته صفحه نمایش دوربین. در واقع شما پشت صحنه را حس میکنید، در آن زندگی میکنید و میدانید که مهمترین چیز کجاست. حتی زمانی که با چشمهایتان نگاه میکنید هم سوژه را در بهترین جا قرار میدهید. پس سعی کنید بر روی کادر بندی با چشمهای خود کار کنید.
در سطح متوسط عکاسی، آموختن همه چیز خیلی کار سادهای نیست. در واقع بیش از اینکه شما به اطلاعات ساده نیاز داشته باشید، لازم است تجربیات دیگران را سرلوحه کار خود قرار دهید.
البته این که چه کارگاه و چه دورههایی را انتخاب میکنید بسیار مهم است. یک استاد ضعیف نه تنها چیزی به شما نمیآموزد، بلکه شما را نسبت به عکاسی سرد و بی علاقه میکند.
در مقابل یک استاد خوب میتواند شما را بیش از قبل به عکاسی علاقهمند کند. مهمترین نکته این است که یک استاد خوب میتواند خلاقیتهای شما را نیز شکوفا کند.
معمولا برای سطح متوسط دورههایی تحت عناوین آموزش ادیت عکس، آموزش ترکیب بندی، آموزش عکاسی متوسط و … وجود دارند که بهتر است با آگاهی آنها را انتخاب کنید. عکاسان و متخصصان در آموزشگاه دیدنگار در این باره میتوانند بیشتر به شما کمک کنند.
کمی عکسهایتان را ادیت کنید
انسل آدامز، یکی از بزرگترین عکاسهای تاریخ و پدر عکاسی طبیعت میگوید ” شما یک عکس را ثبت نمیکنید، بلکه آن را میسازید. “
پس چه اشکالی دارد اگر یک عکس طی دو یا سه مرحله درست شده باشد ؟ همیشه تاکید میکنم که سعی نداشته باشید یک عکس را فقط با دوربین خود خلق کنید، خلاقیت شما در تصویر نهایی شکوفا میشود. سعی کنید تصاویرتان را با فرمت خام RAW ثبت کرده و سپس با استفاده از نرمافزارهای ویرایش تصویر، آنها را به هدفتان نزدیکتر کنید.
عکاسهای حرفهای معمولا از نرمافزارهای فتوشاپ و لایت روم برای ویرایش تصاویرشان استفاده میکنند. یادگیری این دو نرمافزار در حالت عادی خیلی طول میکشد و شاید حتی هیچ وقت نتوانید تمام نکات لازم را خودتان یاد بگیرید.
منابع مختلف مثل یوتیوب و اینستاگرام نیز تا حدی میتوانند به شما کمک کنند، اما به نظر من دورههای آموزشی ادیت تصاویر خیلی کاربردیتر هستند و با بیشتر کردن سرعت روند آموزش، میتوانند به شما کمک کنند زودتر به سطوح حرفهای برسید.
مرحله مقدماتی و متوسط به شما کمک میکنند که بتوانید یک صحنه را ارزیابی کرده، نور را بررسی کنید، با استفاده از تنظیمات مختلف دوربین و لنزتان بهترین تصویر را ثبت کرده و سپس با ادیت کردن، آن را به یک عکس بسیار زیبا تبدیل کنید.
این برای شروع عکاسی کافیست، اما همه چیز به همینجا ختم نمیشود. از نظر من افرادی که تا این مرحله پیش میآیند و دیگر عکاسی حرفهای را دنبال نمیکنند را نمیتوان عکاس دانست. چرا که تا این مرحله همه چیز به صورت انتقال تجربه بوده و خلاقیتی در کار کردن وجود ندارد.
شما تمام اصولی را میآموزید که قبل از شما توسط هزاران نفر دیگر استفاده شده است. با توجه به اینکه در ابتدای مقاله گفتم که عکاسی یک هنر وابسته به خلاقیت است، پس لازم است چیزی بیش از اصول همیشگی را یاد بگیرید.
خستین موردی که در یک عکاس حرفهای وجود دارد این است که علیرغم دانستن تمام اصول لازم برای تمام ژانرهای عکاسی، تمرکزش را بر روی یک ژانر خاص متمرکز میکند.
شما احتمالا عکاس طبیعت حرفهای را نمیشناسید که از مراسمات مختلف عکاسی کند، یا عکاسی ورزشی که به دل طبیعت زده و از حیوانات و حیات وحش عکاسی کند.
برای حرفهای شدن لازم است چیزی بیش از مبتدیات و اصول اولیه عکاسی را بدانید. اینکه میگویم ژانر مورد علاقه خود را پیدا کنید برای این است که هر ژانر یا هر سبک، نیاز به اصول جداگانهای دارد که فرا گرفتن آنها فقط با یک کارگاه یا یک دوره آموزشی ممکن نیست.
در واقع در اینجا بحث تجربه و خلاقیت مطرح میشود. شما باید بتوانید به عنوان یک عکاس طبیعت وقتی به یک جنگل میروید، تصاویری ثبت کنید که تا به حال کسی ثبت نکرده باشد. قطعا پیش از شما هزاران عکاس به آن نقطه سفر کردهاند.
فراموش نکنید تمام کره زمین شناخته شده و از همهجا عکس وجود دارد. پس به عنوان یک عکاس باید کاری کنید که متمایز به نظر برسید.